Saturday، ۳ Ordibehesht ۱۴۰۱
«باید سختگیرتر و دقیقتر رفتار کنیم، تا مشکل جبران شود»، «باید به او آسانتر بگیریم، دست خودش که نیست».
والدین میتوانند واکنشهای متفاوتی به مشکلات توجه در فرزندشان داشته باشند. این دو جمله، تنها دو نمونه از این رفتارها هستند، که کاملاً با هم مخالفند. با این حال، شاید هر دو جمله در نظر اول منطقی به نظر برسند. در پست قبل، در مورد مشکلات تمرکز کودکان، و گامهای اولیهای که والدین باید طی کنند توضیح دادیم. اما وقتی به این شک میکنیم که فرزندمان مشکلی در توجه دارد، آیا باید در فرزندپروری خود تغییری ایجاد کنیم؟ راحتگیرتر شویم یا سختگیرتر؟ قوانین بیشتری برای خانه در نظر بگیریم یا از قوانین کم کنیم؟ بیایید ابعاد گوناگون این پرسش را با هم مرور کنیم، و ببینیم چه برداشتهای اشتباهی ممکن است از این وضعیت وجود داشته باشد.
مهم است که نشانههای مشکلات توجه، یا بیشفعالی را بشناسیم؛ زیرا در بسیاری از موارد این نشانهها میتوانند نافرمانی، شیطنت، یا بدقلقی تعبیر شوند، و برخوردهای تند با کوکان را به همراه داشته باشند. منظور از آشنایی با نشانهها، این نیست که نسبت به این دسته از رفتارهای کودک بیتفاوت باشید. ما فقط میخواهیم در قدم اول، از بدفهمیها و برچسبها جلوگیری کنیم، و شرایطی فراهم کنیم که فرزندمان به خاطر مشکلات توجه، برچسب «بدرفتاری و شیطنت» دریافت نکند. با فهم درست وضعیت، میتوانیم با معلمهای فرزندمان نیز بهتر ارتباط برقرار کنیم، و از تنبیهها و مؤاخذههای ناخواسته، جلوگیری کنیم.
اشتباه کردن در تکالیف و کارهای روزانه، که معمولاً ناشی از بیدقتی است، یکی از نشانههای رایج در مشکلات توجه است؛ بنابراین نباید اینطور تصور کنیم که «اگر فرزندمان بیشتر تلاش کند، میتواند جلوی این خطاها را بگیرد». باید بپذیریم که فرزندمان گاهی واقعاً برخی از جزییات را نمیبیند. همچنین اگر فرزندتان تکالیف را نیمهکاره رها میکند؛ این لزوماً از تنبلی یا تنپروری او نیست؛ در نظر داشته باشید که حفظ توجه روی تکالیف، برای مدتی طولانی کار دشواری است، و شاید لازم باشد توجه فرزندتان را دوباره به آن فعالیت هدایت کنید.
اگر وقتی با فرزندمان صحبت میکنیم، به نظر میرسد که گوش نمیدهد؛ نباید این را به منزلهی نافرمانی بگذاریم؛ همچنین باید به معلم توضیح بدهیم که ممکن است فرزندمان نتواند به صورت یکپارچه و مستمر به صحبتهای او گوش دهد. این مسئله میتواند به مشکلات توجه مربوط باشد؛ نه نافرمانی یا بیاحترامی. اگر اقوام یا دوستان نیز این کار را به عنوان بیاحترامی برداشت میکنند؛ باید این نکته را به آنها یادآور شویم. در چنین مواقعی، دوباره توجه کودک را به خود فرا بخوانید، به چشم های او نگاه کنید، همقد او شوید؛ و مکالمه را بدون مؤاخذه کردن فرزندتان ادامه دهید.
سازماندهی و برنامهریزی کارها میتواند برای فرزند شما دشوار باشد؛ دشوارتر از دیگر کودکان. ابزارهایی برای برنامهریزی در نظر بگیرید (دفتر یادداشتهای برنامهریزی، هشدارهای یادآوری و اپلیکیشنهای انجام فعالیتهای روزانه، یادآورهای متعدد در منزل که روی دیوار و وسایل نصب میشوند و مانند این). همچنین ممکن است فرزندتان زمانبندیها را به خوبی رعایت نکند؛ دیر به برنامهها برسد؛ دیر برای بیرون رفتن حاضر شود؛ و تکالیفش را دیرتر از کودکان دیگر به مدرسه برساند. بهتر است یادآوریهای منظمی برای زمان داشته باشید؛ و به تدریج به فرزندتان آموزش دهید چگونه از یادآورها استفاده کند.
رعایت نوبت میتواند برای فرزند شما دشوار باشد، چون وقتی میل به انجام کار یا زدن حرفی دارد؛ به دشواری میتواند صبر کند و رفتار یا حرفش را بازداری کند. این رفتار را به منزلهی بیادبی برداشت نکنید؛ به معلم توضیح دهید که اگر فرزندتان وسط حرفش میپرد علت چیست؛ و نشانه یا علامتی برای فرزندتان در نظر بگیرید؛ تا وقتی آن را دید بداند که وسط حرف شما پریده و باید صبر کند تا بعد از تمام شدن جملهتان به سؤال یا خواستهی او بپردازید. وارد بحث و جدلهای کلامی نشوید: <باید صبر کنی حرف من تمومشه>، <نباید بین حرف دیگران بپری> و مانند اینها، میتوانند به مرور زمان تبدیل به جدلهای دائمی و هرروزهی شما شوند.
اینکه فرزند شما یکبار روی یک موضوع به خوبی تمرکز میکند و آن را به اتمام میرساند؛ به این معنا نیست که هنگامی که انجام این کار برایش دشوار است و حواسش پرت میشود در حال نافرمانی است. کودکانی که نقص توجه را تجربه میکنند، در حواسپرتی، یا نیمهکاره گذاشتن کارها، یا پریدن بین صحبتها یک الگوی همیشگی <توانستن یا نتوانستن> را نشان نمیدهند. اگر قبلاً کاری را به خوبی انجام میدادند اما اکنون نمیتوانند، لزوماً نافرمانی نمیکنند؛ صرفاً شرایط و عملکرد آنها در این روز و لحظه متفاوت است.
بیش فعالی و نقص توجه نتیجهی رفتارها یا شیوهی فرزندپروری شما نیست؛ بلکه در فرآیندهای مغزی ریشه دارد. پس خود را سرزنش نکنید؛ و روی تقویت ارتباط خود با فرزندتان، و غنیتر کردن زندگی او متمرکز شوید. کودکانی که مشکلات توجه را تجربه میکند، میتوانند در صورت مدیریت درست والدین و سازمانهای آموزشی، زندگی سالم و رضایتبخشی داشته باشند.
ممکن است در طول فرآیند رشد فرزندتان، چندین بار نیاز به توضیح وضعیت او برای مسئولان مدرسه یا درمانگران داشته باشید، بنابراین تمامی اسناد و اطلاعات درمانی، از کودکی را به خوبی نگهداری کنید تا در زمان و انرژی صرفهجویی کنید؛ و همکاری مدرسه نیز زودتر به دست آید. قابل درک است که نگران واکنش مسئولان مدرسه باشید. میزان همدلی و حمایت مدرسه در شرایط حساس و بحرانی، یکی از ملاکهای مهم مدرسهی خوب برای فرزند شماست، و بهتر است از همان ابتدا، با مدرسه در تعامل باشید.
فرزند شما برای توجه کردن، به یاد سپردن، استمرار در انجام یک کار انرژی زیادی صرف میکند. فراموش نکنید که فرزندتان را با نوازش، تقویتهای کلامی مانند <کارت عالیه>، <خیلی خوب تکالیفت رو انجام دادی> و مانند اینها تشویق کنید. تشویق قدمهای کوچک و پیشرفتهای خرد فرزندتان، به مرور زمان چنین رفتارهایی را تثبیت میکند؛ و باعث میشود تبدیل به عادت های فرزندتان شوند. بسیاری از والدین کودکانی که مشکلات توجه را تجربه میکنند، آنقدر مشغول تذکر دادن و یادآوری کردن میشوند که وقت و فرصتی برای تشویق نمیماند.
روی مهارتهای اجتماعی فرزندتان بیش از پیش تمرکز کنید. ممکن است کودکان دیگر به خاطر ضعف در توجه و تکانشگری، فرزند شما را سختتر بپذیرند. به همین خاطر مهم است که مهارتهای اجتماعی را در فرصتهایی که مناسب است تقویت کنید؛ مثلاً خریدها را به فرزندتان بسپارید؛ گفتوگو هایی با دیگران را در مقابل او آغاز کنید؛ و به صورت آینهای تغییرات چهره و صورت او را بازخورد دهید: <به نظر میرسه وقتی اون جمله رو تو جمع گفتم اخم کردی و دستات سفت و مشت شد؛ اون جمله عصبانیت کرد؟>.
حواس کودکان ADHD آسانتر به محرکهای اضافی در محیط جلب میشود؛ برای زمانهایی که توجه نیاز است؛ مکانی را در نظر بگیرید که محرکهای محیطی کمتری داشته باشد؛ منظور چیزهایی مثل اسباببازیها، تابلوها، نقشها و طرحهای گوناگون، وسایل متنوع، و حتی صداهای گوناگون هستند. محیط یادگیری این کودکان باید تا جای ممکن خلوت باشد، تا زمان انرژی کمتری را برای بازداری صرف کنند.
والدگری کودکانی که مشکلات توجه را تجربه میکنند، میتواند استرسزا و خستهکننده باشد. ضروری است که زمانهایی را برای خودتان، و فقط خودتان داشته باشید تا استرستان کمتر شود و حالتان بهتر شود. اگر ممکن است؛ در زمانهایی کوتاهی که همسرتان با فرزندتان است؛ به خود استراحتی بدهید. چای بنوشید، کتاب بخوانید، برنامهی مورد علاقهتان را ببینید؛ هر چه از استرستان کم میکند. این زمانها را به صورت یک برنامهی ثابت به فرزندتان نیز اطلاع دهید، تا بداند همانطور که زمانی را برای بازی و فعالیت با او اختصاص میدهید، به زمانی نیز برای خودتان احتیاج دارید.