آیا یادگیری هیجان ها در هنگام بازی در مهدکودک ممکن است؟
سوال بالا سوالی اساسی است؛ سوالی که بسیاری از والدین در هنگام حضور فرزندان خود در مهدکودک با آن مواجه می شوند که این همه بازی به چه کاری میآیند؟ در یک کلام باید گفت که بازی همه چیز است؛ اما چطور؟
بازی میتواند به کودکان در رشد هیجانی آن ها کمک کند؛ به عبارتی دیگر در هنگام بازی کودکان شانس بیان هیجانات و احساسات خود را بیشتر پیدا میکنند.
از کودکان پیشدبستانی در مورد هیجاناتشان چه انتظاری داریم؟
در سنین ۳-۴ سالگی کودکان پیش دبستانی :
میتوانند با گفتار، احساسات اولیه خود مثل عم، شادی، خشم و ... را بیان کنند.
میتوانند حس شرم را درک و احساس کنند و نسبت به اشتباه خود از دیگران عذرخواهی کنند. آن ها معمولاً در مورد این مسائل نیاز به تفکر بیشتری دارند.
می توان انتظار داشت که آن ها رفتارهای جامعهپسند از جمله کمک کردن به دیگران را انجام دهند؛ اگرچه این نوع رفتارها در برابر همهی افراد اتفاق نمیافتد. عمدتاً به این رفتارها، رفتارهای تعاملی و اشتراکی (Sharing) میگویند.
در سنین ۴-۵ سالگی کودکان پیش دبستانی:
میتوانند احساسات پیچیدهتری مثل حس خستگی و دلخوری و خجالت را تجربه کنند؛ به خصوص اگر آنها را به کارهای خستهکننده تشویق کنید.
میتوانند دروغ بگویند و رفتارهای خود را پنهان کنند؛ حتی ممکن است آنها بارها این جملات را بگویند که "من این کار را نکردم" اگرچه واقعاً آن کار را انجام داده باشند.
میتوانند نسبت به رفتارهای قوی خود مثل خشم کمتر قشغرق راه بیاندازند و خودشان را بهتر کنترل کنند.
به والدین خود وابستگی محسوسی پیدا میکنند؛ یعنی ممکن است برای رفتن به یک محیط غیرآشنا دچار اضطراب شوند.
با ورود به سن ۵ سالگی:
کودکان میتوانند هیجانات پیچیدهتری را تجربه کنند و آنها را به دیگران نیز ابراز کنند؛ این هیجانات میتوانند شامل حس ناامیدی، گناه و حسادت باشند.
کودکان میتوانند رفتارهای جامعهپسند و خیرخواهانه بیشتری را انجام دهند؛ مثلاً در این سنین بسیار پیش میآید که آنها به دیگران کمک کنند و حتی به دیگران پیشنهاد کمک کردن نیز بدهند.
کودکان میتوانند احساسات دیگران را نیز درک کنند و نسبت به آنها واکنش نشان دهند.
کودکان قانونگریزتر میشوند؛ این مسئله معمولاً بسیاری از والدین را نیز در این سنین آزار میدهد.
در نهایت کودکان میتوانند بیشتر صبر کنند.
مهمترین بازیهایی که میتوانند تجارب هیجانی کودکان پیشدبستانی را غنیتر کنند.
بازیهای به اصطلاح شلوغ و بیقاعده؛ عمدتاً این بازیهای با شن، رنگ و صابون هستند؛ این بازیها به کودکان در تجربه هیجاناتی چون شادی و غم کمک میکنند.
بازیهای تخیلی و خلاقانه یا به اصطلاح بازیهای وانمودی یا نمادین؛ این نوع بازیها که عمدتاً با عروسکها، لباسهای قدیمی و ابزارهای شغلی همراهاند به کودکان کمک میکنند تا حالات و احساسات دیگران را درک کنند؛ به عنوان مثال در این سن میتوان شاهد بازیهایی چون دکتربازی یا خالهبازی بود.
بازیهای تحرکی و حنبشی؛ این بازیها میتوانند انگیختگی کودکان را به همراه داشته باشد. به عبارت دیگر معمولاً این بازیها مکمل بازیهای دیگر و یا کلاسهای آموزشی هستند.
نقاشی کردن؛ این نوع بازی یا طراحی نیز به آرامش کودکان و تخیلهی هیجانات آنها کمک میکند؛ به خصوص هیجان غم.
قصه و روایت؛ این نوع بازیها نیز میتوانند کودکان را در موقعیتهای مشابه شخصیتهای داستانی قرار دهند؛ تجربهی هیجانات از مسیر اتفاقات بد و خوب داستان، شخصیتها و هیجانات آنها میتوانند آموزش مناسبی برای درک احساسات خود و دیگران باشند.
همانطور که دیدیم بازیها نقشی اساسی در تنظیم و آموزش هیجانات دارند؛ پس مهم است که در مهدکودکها به این نوع بازیها بیشتر توجه شود. در پایان اگر هنوز فرزندان شما به سنین مهدکودک نرسیدند؛ میتوانید حتی برای فرزندان زیر سهسالهتان نیز مطلب اهمیت بازی با کودک نوپا را نیز مطالعه کنید.