مفهوم دلبستگی در کودکان

Thursday، ۲۱ Esfand ۱۳۹۹

دلبستگی از مفاهیم مهمی است که در سال‌های ابتدایی کودکی شکل می‌گیرد و تأثیر چشمگیری در ارتباط‌‌های آینده‌ی فرد دارد. کودکان از همان ابتدای تولد رفتارها و علائمی نشان می‌دهند که باعث حفظ و افزایش نزدیکی با مراقبانشان می‌شود.

برای مثال، گریه کودک، علامتی است که پریشانی کودک را نشان می‌دهد. هنگامی که نوزاد درد می‌کشد یا می‌ترسد، گریه می‌کند و والدین مجبور می‌شوند به سرعت سراغش بروند و ببینند چه مشکلی پیش آمده ‌است. نوع دیگری از این رفتارها لبخند کودک است. هنگامی که کودک در جواب نگاه والدینش لبخند می‌زند، والدین به کودک احساس محبت می‌کنند و از بودن در کنار او لذت می‌برند. غان و غون کردن، چنگ زدن، مکیدن و تعقیب کردن، از جمله دیگر رفتارهای دلبستگی هستند.

به این ترتیب دلبستگی در کودک به وجود می‌آید. در ابتدا، پاسخ‌های اجتماعی کودک، تصادفی و اتفاقی است. مثلا آنها به هر چهره‌ای لبخند می‌زنند و یا با رفتن هر کس، گریه می‌کنند. به تدریج، بین 3 تا 6 ماهگی، کودکان پاسخ‌های خود را به چند فرد آشنا محدود می‌کنند و مشخصا فرد خاصی را ترجیح می‌دهند و در حضور غریبه‌ها از خود نگرانی نشان می‌دهند. رفته‌رفته که کودک تحرک بیشتری پیدا می‌کند، فعالانه خود را به نماد اصلی دلبستگی‌اش نزدیک نگه می‌دارد. مراقب حضور والد است و هر علامتی مبنی بر جدا شدن والد مشاهده کند، به دنبال او راه می‌افتد. مضطرب شدن نوزادان و کودکان در هنگام جدایی از والدینشان نیز ریشه در همین موضوع دارد.

شکل‌گیری دلبستگی در کودکان، یک فرایند چند مرحله‌ای است که در ادامه مطلب قصد بررسی این مراحل را داریم:

مرحله اول

از تولد تا 3 ماهگی کودک است. دور‌ه‌ای است که در آن کودک به افراد انواع پاسخ‌هایی را نشان می‌دهد که معمولا به روش‌های مشابهی هستند.

برای مثال می‌توان پاسخ خنده را در این دوره مورد بررسی قرار داد. معمولا نوزادان در طول سه هفته‌ی اول وقتی در حال به خواب رفتن هستند، گاهی با چشم بسته لبخند می‌زنند. این لبخندها هنوز اجتماعی و وابسته به افراد نیستند. در حدود سه هفتگی، کم‌کم با شنیدن صدای آدمی لبخند می‌زنند. این لبخندها اجتماعی ولی همچنان گذرا هستند.

در پنج یا شش هفتگی، پرشورترین لبخندهای اجتماعی شروع می‌شوند. نوزادان در مواجهه با چهره‌ی افراد، با خوشحالی و به‌طورکامل لبخند می‌زنند و این لبخندها همراه با تماس چشمی هستند.

تقریبا تا 3 ماهگی، نوزادان به هر چهره‌ای حتی به الگوی مقوایی یک چهره هم لبخند می‌زنند، به شرط آنکه از روبرو و کامل ارائه شود.

روانشناسان معتقدند لبخند به این علت که نزدیکی کودک به مراقب را حفظ می‌کند، باعث ایجاد دلبستگی می‌شود. وقتی نوزاد لبخند می‌زند، مراقب از بودن با او لذت می‌برد؛ او هم متقابلا لبخند می‌زند؛ کودک را در آغوش می‌گیرد، نوازش میکند و...

تقریبا همزمان با لبخند زدن نوزاد، غان و غون کردنش نیز شروع می شود. آنها عمدتا با شنیدن صدا و به‌ویژه با دیدن چهره‌ی انسانی غان و غون می‌کنند. این رفتار نوزاد باعث خوشحالی مراقب می‌شود و او را ترغیب می‌کند که متقابلا با نوزاد حرف بزند.

گریه نیز هشدار و علامتی است که می‌گوید کودک به کمک نیاز دارد، باعث نزدیکی مراقب به او می‌شود.

مرحله دوم

مرحله دوم دلبستگی از 3 تا 6 ماهگی است. کودک در این دوره بر آشنایان تمرکز دارد. در حدود سه ماهگی، رفتار نوزاد تغییر می‌کند. نوزاد دیگر به همه پاسخ‌های اجتماعی نمی‌دهد و به تدریج این پاسخ‌ها انتخابی‌تر می شوند. حالا فقط به آشنایان لبخند می‌زند و در مواجهه با افراد غریبه به صورتشان خیره می‌شود. حتی برای غان و غون کردن هم، در حدود 4 یا 5 ماهگی انتخاب می‌کنند که فقط در حضور کسانی که آنها را می‌شناسند غان و غون کنند.

در خلال همین مرحله، نوزادان پاسخ‌دهی خود به آشنایان را هم محدود می‌کنند. آنها معمولا دو یا سه نفر –و یک نفر به طور اخص- را ترجیح می‌دهند. مثلا کافی است این فرد نزدیک آنها باشد تا لبخند بزنند یا غان و غون کنند. این نماد اصلی دلبستگی، معمولا، اما نه الزاما، مادر است. ممکن هم هست پدر یا هر مراقب دیگری باشد. به نظر می‌رسد که کودکان شدید‌ترین دلبستگی را به فردی که با دقت تمام به علامت‌های آنها پاسخ می‌دهد و فردی که لذت‌بخش‌ترین تعامل را با آنان دارد، پیدا می‌کنند.

مرحله سوم

در این مرحله که بین 6 ماهگی تا 3 سالگی است، دلبستگی نوزاد به شخص خاص، روزبه‌روز شدیدتر و اختصاصی‌تر می‌شود. آنچه در این مرحله بیشتر مشخص است، گریه نوزاد هنگام خروج مادر نماد است که علامت اضطراب جدایی است. تا پیش از این ممکن بود کودک با خروج هر فردی که به او نگاه می‌کرد، گریه کند اما حالا عمدتا غیبت این شخص است که آنها را پریشان می‌کند. تقریبا در 7 یا 8 ماهگی است که دلبستگی کودک به یکی از دو والد منحصر می‌شود و کودک ترس از غریبه‌ها را نشان می‌دهد. این واکنش ممکن است بغض و آمادگی برای گریه در حضور یک غریبه باشد تا واکنش‌های خیلی شدید که معمولا زمانی رخ می‌دهند که کودک بیمار باشد یا در یک موقعیت غیرآشنا قرار بگیرد.

واکنش‌های کودک در این سن فقط محدود به عواطفش نیست. در حدود 8 ماهگی کودک می‌تواند سینه‌خیز برود، بنابراین فعالانه والد خود را دنبال می‌کند.

لازم است بدانید که کودکان اغلب هم از نمادهای دلبستگی خود فاصله می‌گیرند و هم به سمت آنها می‌روند. مثلا زمانی که یک کودک یک یا دو ساله به همراه مادر خود به پارک می‌رود، معمولا یکی دو دقیقه نزد مادرش می‌ماند و بعد از آن، برای کاوش محیط اطرافش، از مادر فاصله می‌گیرد. با این وجود، مدام به مادرش نگاه می‌کند و به او لبخند می‌زند و حتی هرازگاه نزد او بر می‌گردد. این تماس‌های کوتاهی که با مادر برقرار می‌کند از این جهت است که اطمینان پیدا کند مادر هنوز آنجاست!

نظام دلبستگی کودک، بنا به موقعیت ممکن است متفاوت باشد. برای مثال اگر زمانی کودک روی خود را برگرداند و ببیند که مادرش نیست، ممکن است با عجله برگردد. یا مثلا زمانی که از صدایی بلند بترسد، مایل است که تماس جسمانی نزدیکی با مادرش داشته باشد.

مرحله چهارم

در مرحله چهارم دلبستگی که از سه سالگی تا پایان کودکی است، ما شاهد رفتارهای مشارکتی در کودکان هستیم. توجه کودک 3-2 ساله تنها به حفظ نزدیکی‌اش با مراقب است و به هدف‌های مراقب توجهی ندارد. زمانی که به یک کودک 2 ساله بگویید برای انجام کاری به خانه همسایه می‌روید، او درکی از این مسئله ندارد و بی‌چون‌وچرا می‌خواهد خودش هم برود. اما برعکس یک کودک 3 ساله تا حدودی این مسائل را درک می‌کند و وقتی پدر و مادر در کنار او نیستند می‌تواند رفتارشان را درک کند. درنتیجه، کودک بیشتر راغب می‌شود تا به پدر و مادرش اجازه رفتن بدهد. در این مرحله است که رفتار کودک با مراقبش، بیشتر شبیه به یک شریک است.