پرورش مهارت تصمیمگیری در کودکان
اصطلاح مهارتهای زندگی، اصطلاح پیچیدهای به نظر نمیرسد. در واقع همانطور که از اسمش پیداست مهارتهای زندگی، مهارتهایی هستند که به ما برای زندگی بهتر کمک میکنند.
این دسته از مهارتها، عناوین مختلفی از قبیل همدلی، خلاقیت، حل مسئله و...را در برمیگیرد. یکی از مهارتهای زندگی مهم که در این مطلب نیز قصد توضیح آن را داریم، مهارت تصمیمگیری است. تصمیمگیری کار سادهای نیست؛ اما در مواردی چون موارد زیر این مسئله آسانتر است. وقتی بچه ها:
- میدانند که میتوانند به حل مشکلات کمک کنند.
- میبینند که یک مشکل میتواند بیش از یک راه حل داشته باشد؛ اما یک راه خاص، ممکن است بهتر از راه حلهای دیگر باشد.
- میآموزند که خویشتندار باشند و قبل از هر کاری درباره مشکل فکر کنند.
تصمیم نگرفتن، خود یک نوع تصمیمگیری است
تصمیمگیری ترس ایجاد میکند. برای خود من اینگونه بوده است. سالها پیش پوستری به خانه آوردم که برای من مفید بود. روی پوستر نوشته شده بود: «تصمیم نگرفتن، خود، تصمیم گرفتن است.»
وقتی این مطلب را در یک کتاب داستان دیدم، فهمیدم که تنها من این احساس را ندارم. از آنجایی که این مسئله را در جاهای زیادی نوشتهاند، پس افراد زیادی این مشکل را دارند. پس از آن احساس آرامش کردم و شهامت تصمیمگیری را پیدا کردم.
بچهها را خیلی زود و به صورت فعال در شرایط تصمیمگیری قرار دهید؛ به ویژه در تصمیمگیریهای خانوادگی. آنها میتوانند مشارکت فعالی داشته باشند و یا تنها گوش کنند. بدین صورت مراحل تصمیمگیری بزرگ ترها را میفهمند و تشخیص میدهند.
فکر کردن و انتخاب کردن، سنین ۴ تا ۷ سال
- فکر کردن
- ارائهی گزینههایی برای تصمیم گیری
قبل از آنکه بچه ها مجبور شوند تصمیمهای بزرگی در زندگی بگیرند، میتوانند با تصمیمگیریهای کوچک این کار را تمرین کنند. برای این کار فقط نیاز به ذهنی متفکر دارید. از بچههایتان بخواهید تصور کنند که در موقعیتهای زیر هستند:
- نمیتوانید کلیدتان را پیدا کنید و کسی در خانه نیست.
- در مسیر خانه دوستتان گم میشوید.
- وقتی از مدرسه به خانه میآیید، شخصی شما را اذیت میکند.
از بچهها بخواهید هر چه بیشتر راهحلهایی برای این مسائل پیدا کنند. هیچ نظری را رد نکنید؛ حتی اگر به نظر منطقی نمیرسد.
بعد از آنکه بچهها به سه یا چهار راهحل رسیدند، بگذارید یکی از راهحلها را که به نظر بهترین راه است انتخاب کنند. برای آنکه نتیجه بهتری به دست آورید، این سناریوها را همراه با فرزندانتان اجرا کنید:
- مادر شما را صدا میکند تا به خانه همسایه دیوار به دیوارتان بروید؛ اما دم در دوستی به شما میرسد و میگوید: «بیا برویم بازی کنیم»، شما چه میگویید؟
- خیلی عجله دارید که به یک مهمانی خیلی مهم بروید و موقعی که دارید بهترین لباستان را میپوشید، لباس پاره میشود. چه کار میکنید؟
اجازه بدهید حتی فرزندان کوچکتان، اتاقشان را و یا حداقل قسمتی از آن را با سلیقه خود بچینند و تزیین کنند.
از بچهها بخواهید برای چاره مشکلی که خودشان ایجاد کردهاند (نه الزاما زمانی که در مورد آن مسئله ناراحت هستید) نظر بدهند. مثال: گِل روی کف زمین، لباسهایی که آویزان نشدهاند و شیری که سر رفته است.
با این روش، به جای آنکه راهحلی را به بچهها تحمیل کنیم، خود آنها سهمی در پیدا کردن راه حل خواهند داشت و امید آن میرود که با راهحلهایی که خود پیدا میکنند، مشکل حل شود.
تصمیم گیری آسان نیست، سنین ۹ تا ۱۲ سال
- فکر کردن
- قضاوت در مورد تصميمها و پی آمدهایشان
هر چه بچهها بزرگتر میشوند، بیشتر باید از انواع تصمیمهایی که در زندگی روزمره در مورد لباس، دوستان، شغل و غیره، میگیرند آگاه باشند. تنها به ذهنی متفکر نیاز دارید.
با فرزندتان درباره چند تصمیم مهمی که در گذشته گرفتهاید صحبت کنید. مثال: خریدن اتومبیل، تغییر شغل و ازدواج. درباره مسائلی که قبل از این تصمیمگیریها در نظر گرفتهاید، صحبت کنید. آیا پیامدهای خوب یا بدی داشتند؟ آیا از تصمیمهای خود راضی هستید؟ آیا امکان دارد دوباره چنین تصمیمهایی بگیرید؟ برای تصمیمگیریها معمولا نکتههای مثبت و منفی یک شرایط در نظر گرفته میشود. با هم به سود و زیانهای ترک تحصیل، پرخوری و ولخرجی فکر کنید. چه چیزی به دست میآورید؟ چه چیزی را از دست میدهید؟
هر وقت که امکان دارد بگذارید فرزندتان با پیامدهای تصمیمهای خودش برخورد کند. چه خوب و چه بد درباره اینکه دفعه بعد چه کاری میتوان انجام داد، صحبت کنید.
بچهها را تشویق کنید که برنامهریز باشند: اگر معلم بودند چه میکردند؟ اگر پدر بودند چطور؟ اگر مادر بودند؟ نقشتان را با هم عوض کنید تا آنکه دیدگاههای معلمان و والدین را درک کنند.
نظر بچه ها را برای انتخاب بهترین جا برای تعطیلات بپرسید. درباره دلایلی که برای انتخابشان دارند و عواملی که تصمیم نهایی بر اساس آن گرفته میشود، مانند وقت و پول گفتگو کنید.
بچهها باید با این واقعیتهای زندگی روبهرو شوند و این تمرینها میتواند مؤثر باشد.
مسئله انتخاب
از آنجا که اساس حل مشکلات، بر پایه انتخاب است، بچه ها باید انتخابهای واقعی داشته باشند. برای بچههای کوچکتر، تعداد گزینهها را محدود کنید. مسائلی را که به عقیده شما تصمیمگیری در مورد آنها به عهده خود شماست، به آنها واگذار نکنید. اگر در مواردی که مربوط به بچهها نیست از آنها بخواهیم تصمیمگیری کنند، و بعد آنها متوجه شوند که والدینشان در واقع به تصمیمهای آنها توجه نمیکنند، مشکلاتی به وجود میآید.
تصمیمهایی واقعی برای بچهها انتخاب کنید و آماده باشید تا با تصمیمهای آنها زندگی کنید. تصمیمگیریهای بچهها همیشه آن چیزی نیستند که ممکن است ما انتخاب کنیم. اگر به بچهها می گویید: «تصمیم گیری در این مورد با توست»، واقعا باید به آن عمل کنید.
این مطلب از کتاب «کلیدهای پرورش مهارتهای اساسی زندگی در کودکان و نوجوانان» تهیه شده است. جهت خرید اینترنتی این کتاب، اینجا کلیک کنید.
همپای کودک، در کارگاه مهارتهای زندگی، برنامههای جامع و متعددی را برای پرورش این مهارتها در نظر گرفته است. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این کارگاه، اینجا کلیک کنید.
نوشته شده توسط همپای کودک در تاریخ ۹۹/۰۷/۲۳ ساعت ۰۹:۵۰ | تعداد دیدگاهها: ۰ دیدگاه | دستهبندی: بلاگ | برچسبها: انتخاب، برنامهریزی، تصمیمگیری، حل مسئله، مهارتهای زندگی