رشد و تکامل حرکتی طبیعی
از آنجایی که سیستم عصبی انسان در بدو تولد کامل نیست؛ در ماههای اول زندگی، کودکان مسیر خاصی را در رشد و تکامل مداوم حرکتی نمیکنند. عوامل متعددی بر شدت و کیفیت بهبود حرکت کودکان اثر میگذارند. ژنتیک یا خصیصههای ارثی تاثیر زیادی بر قدرت، چابکی و استعداد عمومی حرکتهای جسمانی دارد. مثلا کودکان متولد شده از والدین کوتاه قد، استعداد کمتری برای توفیق در بازی بسکتبال نسبت به کودکان متولد شده از والدين قد بلند دارند.
تفاوتهای فرهنگی و نوع زندگی در خانواده نیز بر کسب مهارتهای فیزیکی موثر است، مخصوصا اگر نوع فعالیت در خانواده از جایگاه ویژهای برخوردار باشد. کودکانی که در مناطق روستایی زندگی میکنند، به علت آنکه والدین آنها دارای فعالیتهای بدنی سالم، در بیرون از خانه هستند، توانایی بیشتری در کسب فعالیتهای بدنی، نسبت به فرزندان خانواده های شهری دارند. میدانیم که برای یادگیری مهارتهای حرکتی موفقیتآمیز، کودک باید فرصتهای متعدد محیط اطراف خود را درک نموده و از واکنش بدن به محیط اطراف خود آگاهی کامل داشته باشد. ملاحضه میکنیم که کودکان خواهان دویدن، پریدن، کوهنوردی، راه رفتن تعادلی روی جدول خیابان و ... هستند. این نمونهها راه های طبیعی برای آگاهی کودک از وضعیت بدن خویش و روش چیره شدن بر محیط است.
حرکات بازتابی
حرکات اولیه اطفال عموما عکس العملی و غیرارادی است. اطفال در معرض کسب تجارب گستردهای در تمام قوای حسی بدن هستند که شامل: دیدن، شنیدن، لمس کردن، مزه کردن، بوییدن، حس هشیاری دهلیزی (حس جاذبه و حرکت که در گوش داخلی احساس می شود) و حس عمقی (حس موقعیت و حرکت بدن که در ماهیچهها و اتصالات وجود دارد) است. ابتدا این احساس به صورت غریزی در اطفال عمل می کند. سپس طفل یاد میگیرد حرکات انعکاسی غیرارادی که موجب لذت و شادی میشود را انجام دهد. بنابراین کودک سعی میکند که حرکات را به صورت ارادی تکرار نماید، تا بیشتر احساس لذت کند.
برای مثال، نوزادان دارای یک نوع پاسخ بازتابی هستند که به آن «گونه» گفته میشود. به این صورت که وقتی یک طرف صورت طفل را نوازش کنید، سرش را بی اختیار به آن طرف میچرخاند. یا هنگامی که کودک در برابر سینه مادر قرار می گیرد، به طور غریزی نوک سینه را پیدا می کند. این حرکات بازتابی، نتیجه لذتی است که کودک از طعم و مزه شیر مادر میبرد و از پر شدن شکم و سیری احساس رضایت میکند.
همچنین مادر میتواند حرکاتی مانند: نوازش کردن، به آرامی تکان دادن، ادای کلمات محبتآمیز و دلگرم کننده، لبخند و نگاه محبت آمیز به طفل داشته باشد، که همگی موجب رضایت و احساس لذت بیشتر در طفل میشود. این امر همان واکنش مثبت کودک به احساسی است که سبب تهییج و انگیزش رفتاری در کودک میگردد. هنگامی که حرکات بازتابی به علت احساس لذت و خوشی در طفل تکرار میشود، موجب فعال شدن آن حرکت به خصوص شده و در نهایت به صورت ارادی انجام میپذیرد. به این ترتیب باید درک کرد که یادگیری حرکتی بیش از آنکه جنبه ذهنی داشته باشد، دارای زمینههای فیزیکی نیز است.
تکرار، تکرار، تکرار!
تکرار، عامل مهمی در یادگیری حرکتی است. مهارتهای حرکتی جدید باید تمرین شود تا حرکات با قدرت و هماهنگی انجام پذیرید. با تمرین مداوم، برخی حرکات آنقدر به صورت خودکار انجام میپذیرد که نمیدانیم آن را چگونه به اجرا در آوردهایم. برای نمونه در عطسه های ناخواسته، افراد به سرعت و خودکار دستشان را جلوی دهان و بینی خود میگیرند. اگر فرد راست دست باشد، از دست راست خود برای انجام این عمل استفاده میکند ولی اگر دست راست وی درگیر باشد، دست چپ خود را با همان مهارت و دقت به کار میبرد.
کودکان فاقد انگیزه برای یادگیری، از درگیریهای فیزیکی لذت نمیبرند، یا افرادی که بازخوردهای ناراحت کنندهای دارند، انگیزه کافی برای انجام آن حرکت به دست نمیآورند، در نتیجه ممکن است در کسب مهارتهای حرکتی دچار تأخیر شوند و انجام خودکار حرکات بروز نکند. این گونه افراد برای انجام حرکت، نیاز بیشتری به فکر کردن نسبت به دیگر کودکان متوسط دارند.
تکامل حرکتی مرحلهای
در بیشتر کودکان، رشد و تکامل مهارتهای حرکتی در دوران طفولیت رخ میدهد و به صورت گام به گام و قابل پیشبینی، به بهبود و پیشرفت یک نوع حرکت دست مییابند که به آن رشد و تکامل مرحلهای گفته میشود. بیشتر کسانی که با کودکان مأنوس هستند میتوانند نمونههایی از رشد و تکامل مرحلهای را توضیح دهند. برای مثال، هرکسی میداند که بچهها اول مینشینند و سپس برای ایستادن خود را از یک شیء بالا میکشند و سپس اولین گام را برمیدارند. این عمل حدودا اواخر یک سالگی اتفاق میافتد که یک رشد و تکامل مرحلهای است.
سایر مراحل پیشرفت حرکتی ممکن است برای افراد غیر حرفهای کمی ناآشنا باشد ولی به همان اندازه اهمیت دارد. به عنوان مثال، برای یادگیری لمس کردن یک قطعه، ابتدا کودک آن قطعه را با تمام دست چنگ میزند؛ سپس یاد میگیرد که قطعه را با کنارههای دست و نزدیک به انگشت کوچک لمس کند و سپس با کناره نزدیک به انگشت شست و نهایتا پس از یک سالگی یاد میگیرد که با دو انگشت شست و میانی جسم را بگیرد.
تفاوتها در تکامل حرکتی
میدانیم که موارد قابل توجهی برای رشد و تکامل حرکتی هر کودک وجود دارد. برای مثال، پسران دیرتر از دختران تمایل به راه رفتن پیدا میکنند و کودکان خانوادههای مختلف در سنین متفاوت راه رفتن را یاد میگیرند. این مثال برای حرکات دیگر نیز صادق است ولی نمونههای قابل ملاحظهای وجود دارد که پیشرفتهای هر نوع حرکت را در زمانهای خاص بیان میکند. این امر به ما کمک میکند تشخیص دهیم که کودک در سن خاصی در یک حرکت به خصوص پیشرفت داشته یا اینکه تاخیر دارد و به این ترتیب طبیعی بودن یا نبودن یک حرکت را به راحتی درک کنیم.
زمین خوردن کودک پیش از ۱۸ ماهگی در هنگام دویدن یک امر عادی و طبیعی است ولی اگر کودک ۵ ساله دچار این مشکل گردد غیرطبیعی است. یا برای نمونه ناتوانی در نگه داشتن مداد رنگی به کمک انگشتان در کودکان ۳ - ۲ ساله طبیعی است، ولی برای کودک در سنین مدرسه غیرطبیعی است.
زمانی که میزان رشد و تکامل حرکتی یک کودک با حالت طبیعی تفاوت جزیی داشته باشد ممکن است موجب نگرانی نشود، ولی به هر حال انحراف جزیی در پیشرفت حرکتی باید مورد توجه قرار گیرد.
این مطلب از کتاب «مهارتهای حرکتی در کودکان» تهیه شده است. برای خرید اینترنتی این کتاب، اینجا کلیک کنید.
نوشته شده توسط همپای کودک در تاریخ ۹۹/۰۷/۲۳ ساعت ۰۹:۱۴ | تعداد دیدگاهها: ۰ دیدگاه | دستهبندی: بلاگ | برچسبها: تکامل حرکتی، تکامل مرحلهای، حرکات بازتابی، رشد حرکتی